loading...

(: Me :)

بازدید : 367
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 9:37

چرا دوباره رفتم اینو دیدم؟

چند روزه مثل سال قبل شدم، نفس کشیدن سخت شده، انگار یه وزنه‌ی سنگین رو قفسه‌ی سینمه..این دردا رو پاییزای قبلی‌ام داشتم پس بذار یه بار ربطش ندم به چیزی. آقای نیک بین میگفت حواستون به افسردگی پاییزی باشه، هوا ابریه، سرده، برید بشینید زیر پتو کنار حضرت جان*مادر گرامی*، چایی بخورید باهم، حرف بزنید

بیرون پنجره هوا خیلی سرده وگرنه میرفتم با پاییز حرف میزدم تا یکم مهربون‌تر باشه، من خوب یادم نیست.زمستوناام همینقدر دلگیره؟

ولی این انیمه مخصوص پاییزه اصلا، سال قبلم همین حوالی دیدمش..نمیدونید من چقدر افسانه‌ها رو دوست دارم که.آسیا پره از افسانه‌ و چه خوب که اینجاام، حالا میتونم از اینکه اشتباهی افتادم وسط خاورمیانه چشم پوشی کنم این یه دفعه رو، به نظم دلم نمیخواست چشم بادومی‌باشم

ایده‌ی اصلی این داستانم موسوبی بود، *سرچ خر است برید خودشو ببینید* حالا منم هوس کردم دستبند ببافم، وقتی بافتم میام داستانشو میگم^^


Tags : معرفی فیلم
شاد کن جان من که غمگین است
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی